با فعال سازي تلفن همراه، مي توانيد بدون اتصال به اينترنت و از طريق پيامک اقدام به ارسال پيام عمومي و نظر در پارسي يار نماييد.
براي ارسال پيام به پارسي يار، کافيست + در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
براي ارسال نظر برای آخرين پيامي که با پيامک به پارسي يار فرستاه ايد، کافيست ++ در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
در ازاي ارسال هر پيامک براي پارسي يار مبلغ 130 ريال از اعتبار کاربري شما کسر خواهد شد.
براي بارگذاري فايلهاي رسانه اي اينجا را کليک کنيد.
در بخش آدرس رسانه، کليه آدرسهاي تصويري، آدرسهاي صوتي با فرمت mp3، wav، wma، mid و آدرسهاي فيلم با فرمت mp4، wmv، 3gp، 3gpp، avi، mov، flv و آدرسهاي فلش با پسوند swf پشتيباني مي شود.
همچنين کليپهاي مربوط به سايت آپارات، با لينک مستقيم آن کليپ پشتيباني مي شود.
توجه : برچسب هاي زير در متن ارسالي شما قابل استفاده است. در حين ارسال پيام براي
هر کاربر، داده مربوط به آن کاربر جايگزين اين بر چسب ها مي شود.
*pb:BlogNic* : عنوان کاربر در پارسي يار
*pb:BlogAuthor* : نام و نام خانوادگي مدير وبلاگ
*pb:BlogTitle* : عنوان وبلاگ
*pb:BlogUrl* : آدرس کامل وبلاگ
گزينه ها:
هر گزينه بايد در يک سطر مستقل قرار گيرد. گزينه ها با کليد Enter جدا شوند.
براي هر پيام حداقل دو و حداکثر ده گزينه قابل تعيين است.
+آخر زنگ دنيا کي ميخورد!!!!!!!!!
خدا مي داند،ولي........................
آن روز که آخرين زنگ دنيا مي خورد ديگر نه
مي شود تقلب کرد ونه مي شود سرکسي را کلاه گذاشت.
آن روز تازه مي فهميم دنيا با همه بزرگي اش
از جلسه امتحان هم کوچکتر بود.
آنروز تازه مي فهميم که زندگي عجب سوال
سختي بود ،سوالي که بيش از يک بار نمي توان به آن پاسخ داد.
خدا کند آنروز که آخرين زنگ دنيا مي خورد،
روي تخته سياه قيامت اسم ما را جزء خوبها بنويسند.
خدا کند حواسمان بوده باشد وزنگهاي تفريح
آنقدر در حياط نمانده باشيم که حيات يادمان رفته باشد.
خدا کند که دفتر زندگيمان را جلد کرده باشيم
وبدانيم دنيا چرک نويسي بيش نيست - ديار کريمان
+آزاد شو از بند خويش،زنجير را باور نكن،اكنون زمان زندگيست،تاخير را باور نكن،خود را ضعيف و كم ندان،تنها دراين عالم ندان،بر روي بوم زندگي،هرچيز ميخواهي بكش،زيبا و زشتش پاي توست،تقدير را باور نكن،خالق ترا شاد آفريد،پرواز كن تا آرزو ،زنجير را باور نكن
زندگي دفتري از خاطره هاست//
يک نفر در دل شب/
يک نفر در دل خاک/
يک نفر همدم خوشبختي هاست/
يک نفر همسفر سختي هاست/
چشم تا باز کنيم?عمرمان ميگذرد ما همه همسفر رهگذريم! /پآنچه باقي ايست فقط خوبي هاست - ديار کريمان
+زدست زمانه بايد گريست//
زبرنو بدستان دگر هيچ نيست//
اي دريغا كجايند شيران نر//
تفنگهاي برنو اسبان گهر//
كجايند شير زنهاي مينا به سر//
كه بر پا نمودند تاريخ اين مرز كهن؟؟؟
شبي پرسيدمش با بي قراري که به غير من کسي را دوست داري؟؟؟؟؟؟؟ به چشمانش اشک شد از شرم جاري ميان گريه هايش گفت : اري!!!! - ديار کريمان
ديرگاهيست كه تنها شده ام/
قصه غربت صحرا شده ام/
وسعت درد فقط سهم من است/
باز هم قسمت غم ها شده ام/
دگر آينه زمن با خبر است/
كه اسير شب يلدا شده ام/
من كه بي تاب شقايق بودم/
همدم سردي يخ ها شده ام/
كاش چشمان مرا خاك كنيد/
تا نبينم كه چه تنها شده ام - ديار کريمان
+عشق يعني مستي و ديوانگي/ عشق يعني با جهان بيگانگي/
عشق يعني شب نخفتن تا سحر/ عشق يعني سجده ها با چشم تر/
عشق يعني سر به دار آويختن /عشق يعني اشک حسرت ريختن/
عشق يعني در جهان رسوا شدن/ عشق يعني مست و بي پروا شدن/
عشق يعني سوختن يا ساختن/ عشق يعني زندگي را باختن/
عشق يعني انتظار و انتظار/ عشق يعني هرچه بيني عکس يار/
عشق يعني ديده بر در دوختن/ عشق يعني در فراقش سوختن/
عشق يعني لحظه هاي التهاب/ عشق يعني لحظه هاي ناب ناب - ديار کريمان
گر دنياي ما دنياي سنگ است/
بدان سنگيني سنگ هم قشنگ است/
اگر دنياي ما دنياي درد است/
بدان عاشق شدن از بحررنج است/
اگر عاشق شدن پس يک گناه است/
دل عاشق شکستن صد گناه است - ديار کريمان
+عشق يعني پاک ماندن در فساد//
آب ماندن در دماي انجماد//
در حقيقت عشق يعني سادگي//
در کمال برتري افتادگي
آيينه ي دل جلوه ي محراب کنيد //
روشن ز فروغ اشک مهتاب کنيد//
هرجا که نداي حق طنين انداز است//
چون شمع وجود خويشتن آب کنيد - ديار کريمان
دل بر سر سايه گل بستن عشق است//
در رخ غم عشق ديدن عشق است//
دست در دست باد تا ناکجاآباد//
در گذرگاه درد در بوي گل ,شکفتن ,عشق است - ديار کريمان
نشنو از ني ، ني حصيري بي نواست//
بشنو از دل ، دل حريم کبرياست//
ني بسوزد خاک و خاکستر شود//
دل بسوزد خانه ي دلبر شود - ديار کريمان
+واعظي پرسيد از فرزند خويش//
هيچ مي داني مسلماني به چيست؟//
صدق و بي آزاري و خدمت به خلق//
هم عبادت، هم کليد زندگيست//
گفت زين معيار اندر شهرما//
يک مسلمان هست آن هم ارمنيست
+من نه عاشق بودم و نه محتاج نگاهي که بلغزد بر من **
من خودم بودم و يک حس غريب**
که به صد عشق و هوس مي ارزيد**
من نه عاشق بودم نه دلداده به گيسوي بلند و نه الوده به افکار پليد...
من به دنبال نگاهي بودم که مرا
از پس ديوانگي ام مي فهميد **
و خدا مي داند ....... سادگي از ته دلبستگي ام پيدا بود.
+اي فروغ تابنده کوثر! اي پرستار شهادت! تو بانوي فصاحتي و اعجاز. نطق آتشين تو قلب سنگي کوفيان را ذوب کرد، اشک از چشمان آنها به راه انداخت و به سينه هاي کويري شان گسيل داشت.
تو فرزند کوثري! تو جرعه ناب کوثري! نامت هميشه درس آموز عزت و يادت هماره الهام بخش شرف و مردانگي باد.
+پدرم به يمن لطف تو بختم بلند خواهد شد / سرم به خاک رهت ارجمند خواهد شد//
لبي که زمزمه درد ميکند شب و روز / به يمن روزي تو پر نوشخند خواهد شد//روزت مبارک پدر
+من اينجا بس دلم تنگ است** و هر سازي که مي بينم بد آهنگ است...** بيا ره توشه برداريم** قدم در راه بي برگشت بگذاريم** ببينيم آسمان هر کجا آيا همين رنگ است...
+ادعاي دوستي دارم ولي اي واي من***روز و شب ها گريه کرد از دست من مولاي من***روزها رفت و من از مولاي خوبم غافلم***هرکسي را جا داده ام من در دلم**آري !! تقدير اين دل را به دست خود بنوشته ام***من هزاران بار قلب مولاي خود بشکسته ام