عشق یعنی پاک ماندن در فساد// آب ماندن در دمای انجماد//در حقیقت عشق یعنی سادگی
گلباف شهری است در جنوب شرقی کرمان که فاصله ی جاده ای آن با مرکز استان 125 کیلومتر و فاصله ی هوایی کمتر از 40 کیلومتر است . جمعیت این بخش تقریبا 20 هزار نفر است که اغلب به کشاورزی وقالیبافی مشغولند . همسایگان بخش گلباف از جنوب ابارق ، ازشمال شهداد ، از غرب راین ، واز شرق کویرپهناور لوت می باشند . شهر گلباف همچون نگینی سبز است که کوه های بلند حلقه ی پیرامونی آن را تشکیل می دهند . محصولات بخش عمدتا میوه های سردسیری هستند که از آن جمله می توان انواع زردآلو، انواع انگور،انجیر ، انار ، قرمزملس،به ، هلو، گردو و...را نام برد . انواع سبزیجات وصیفی جات در گلباف کشت می شود . دامداری در این بخش به صورت خانگی است . نان تنوری هیزمی گلباف نان کاملی است که بدون پشتوانه ی خورشتی هم قابل مصرف است . روزها آفتاب شفاف و گرمی دارد اما شبها بدون بالاپوش سرد است . درختان سر به فلک کشیده ی بسیاری دارد . مرکز بخش از محله های به هم متصل بسیاری تشکیل شده است .(محله ی رزنو ، باغ نو ، تیرکون ، آترکون ، محله ی کیش ، عقبه ، گداره ، اولنگ ، کشمشی، ده قنبر ، غیاث آباد ،محله ی گورا (گبرها )و....)
کلیه ی باغ ها ومزارع بخش با آب قنات آبیاری می شود
از همه محاسن ، نیکوتر اخلاق مردم این بخش است . همگی مهمان نواز ، پرکار ، با گذشت ، ساده ، صادق وصمیمی هستند . معمولا سرشان به کار خودشان گرم است . سیاست را می فهمند ودیانتشان زبانزد است . صبح های جمعه صدای دعای ندبه از همه ی محله های شهر به گوش می رسد. همه ی مردم یکدیگر را می شناسند ونام پدر واجداد یکدیگر را به اسم می دانند .
مردم گلباف اصلا پیچیده نیستند . اگرچند ساعت با آن ها دمخور وهمدم باشید به راحتی می توانید سر از همه ی جیک و پیک زندگی آن ها در بیاورید . بعضی اوقات سادگی آن ها کار دستشان می دهد و افراد زیرک ورند و البته دغلکار از این سادگی و صداقت آن ها سوء استفاده می کنند . اکثرا انقلابی هستند و بر سر دین و اعتقادات اهل معامله و مماشات نیستند . معمولا دوستی هاشان پایدارو بادوام است
در گذشته و قبل از زلزله ویرانگر 21/3/1360 که 1/6 ریشتر قدرت داشت و باعث ویرانی کامل گلباف و کشته شدن 1071 نفر و مجروح شدن 4000 نفر
گردید ، این شهر بسیار آبادتر و از نظر اقتصادی پررونق تر از اکنون بوده است .بعد از این زلزله به دلیل بی مبالاتی مسئولین استانی و کشوری و عدم رسیدگی آنها به امور مردم این شهر ، گلباف رفته رفته به شهری سوت و کور تبدیل شده است و اکثر ساکنان آن برای زندگی بهتر به شهر کرمان مهاجرت کرده اند.
ویرانیهای این زلزله آنقدر فجیع بود که رجایی رییس جمهور وقت برای بازدید به آنجا رفت و امام خمینی نیز آیت الله صدوقی را به عنوان نماینده ویژه به آن منطقه گسیل داشت شاید اگر رجایی زنده بود کسی این شهر را فراموش نمیکرد
جوانان این شهر به دلیل عدم وجود امکانات آموزشی کافی و همچنین عدم وجود اشتغال مجبور به ترک سرزمین اجدادی خود شدند در این شهر حتی یک کارگاه صنعتی هم وجود ندارد که بتواند اشتغال ایجاد کند در سالهای گذشته یک کارخانه پارچه بافی در این منطقه وجود داشت که 100 کارگر داشت ولی به دلیل حمایت نشدن توسط دولت وقت خیلی زود و بعد از مدت زمان اندک 3 سال ورشکست شد از آن زمان تاکنون هیچ سرمایه داری حاضر به قبول ریسک سرمایه گذاری در این منطقه نمیشود.از زمان روی کار آمدن دولت آقای احمدی نژاد با اجرای سیاست اعطای وام برای بازسازی منازل عده ای از بومیان به شهر خود بازگشتند و کم کم این شهر در حال رونق گرفتن است اما تا زمانی که سیاست سرمایه گذاری جدی توسط دولت در این منطقه اجرا نشود و صنعتی در کار نباشد رسیدن به روزهای قبل از زلزله 21/3/1360 جزء آرزوهای مردم انقلابی گلباف خواهد بود..
.