عشق یعنی پاک ماندن در فساد// آب ماندن در دمای انجماد//در حقیقت عشق یعنی سادگی
ظهر ساعت 13
قدیم: در حال شستن جوراب و لباسهای آقای خانه درون طشت وسط حیاط خلوت میباشد.
جدید: در حال روشن کردن ماشین لباسشویی ، ماشین ظرفشویی و البته غرغر کردن است.
ظهر ساعت 14
قدیم: در حال مالیدن پای آقای شوهر که برای خوردن ناهار به خانه آمده است میباشد. جهت حض جمیل بردن آقای شوهر ، دامن گل گلی خود را پوشیده است.
جدید: در حال انداختن یک غذای آماده درون میکرفر بوده و در همان حال در حال تماشای Farsi1 میباشد.
ظهر ساعت 15
قدیم: در حال جارو کردن حیاط خانه و تمیز کردن لانه مرغها و بردن علوفه برای گاوشان میباشد.
جدید: با یکی از دوستانش به پاساژ صدف برای خرید رفته است.
عصر ساعت16
قدیم: مشغول شستن پاهای کودکشان است که به دلیل دویدن در کوچه خونی شده است.
جدید: در حال پرو کردن لباسهای خریداری شده است. در همان حال هم نیم نگاهی هم به شکم خود دارد که جدیداً چاقی را فریاد میکشد.
عصر ساعت17
قدیم: دم در خانه ایستاده است تا آقای شوهر بیاید.
جدید: در لابی نشسته است تا با آقای شوهر به خرید برود.
عصر ساعت 18
قدیم: برای شوهر خود چای آورده و مانند یک خانم کنار شوهرش در حال صحبت با او است.
جدید: از این مغازه به آن مغازه شوهر بیچاره خود را میبرد.
شب ساعت 19
قدیم: سفره شام را انداخته و شوهر را برای خوردن شام دعوت میکند.
جدید: هنوز در حال خرید است.
شب ساعت 20
قدیم: در حال شستن ظروف شام ، کنار حوضه خانه است.
جدید: کماکان در حال خرید است.
شب ساعت21
قدیم: در حال چاق نمودن قلیان آقای همسر میباشد.
جدید: در رستوران ، پیتزا میل میفرمایند.
شب ساعت 22
قدیم: رختخواب ها را پهن کرده است برای خوابیدن . در حال ریختن گل سرخ روی متکای آقای خانه است تا خوش بو شود.
جدید: در حال غرغر کردن بر سر وضعیت ترافیک است.
شب ساعت 23 و24
قدیم: …
جدید: در حال مشاهده TV هستند ایشون ، لطفاً مزاحم نشوید…
منبع:سایت مرکز تفریحی آموزشی
در چند هفته اخیر بازار انتشار و افشاگری در خصوص عکس مسئولان ایرانی در کنار مجسمه آزادی شیطان بزرگ داغ است.
بعد از آن که هفته گذشته تصاویری از حمید بقایی زیر مجسمه آزادی آمریکا منتشر شد، برخی سایتها تصویری از ضرغامی زیر همین مجسمه منتشر کردند که البته در خصوص اصالت آن، هنوز اظهارنظری نشده است؛ هرچند تصویر طبیعی به نظر میرسد.نکته قابل تامل در این میان چرایی این عکس گرفتن ها است .
اگرچه سفر به دیار شیطان بزرگ به دلیل ماموریت های اداری و سیاسی قابل توجیه است اما گرفتن عکس یادگاری در کنار سمبل و نماد شیطان بزرگ آن هم از سوی مسئولانی که شعار ضدامریکایی آنها گوش فلک را کر کرده است برای مردم ایران بعنوان یک سوال بی جواب مطرح است.به نظر می رسد عکس های لو نرفته مسئولان دیگر با این مجسمه دیدنی باشد.
هرچند در چند سال اخیر حمله مسلحانه به بانک ها و طلافروشی ها روند تصاعدی داشته اما در این میان روی آوردن مهاجمان مسلح به سوپر مارکت ها و خواروبار فروشی ها و سرقت مواد غذایی باعث تعجب گردیده است .
در تازه ترین حادثه در این زمینه اواخر هفته گذشته دو سارق مسلح که قصد سرقت از یک سوپرمارکت را در شهرسرخس داشتند ، دستگیر شدند .این سارقان سوار بر موتور سیکلت برای فرار از دست مردمی که آنها را از داخل فروشگاه تا خیابان تعقیب کرده بودند ، سه گلوله شلیک کردند و موفق به فرار هم شدند اما پلیس با چهره نگاری و شناسایی مخفیگاه این سارقان را دستگیر کرد .
گفتنی است اوایل اردیبهشت نیز 2 سارق مسلح با شلیک گلوله به سه سوپرمارکت سرخس قصد سرقت از این مغازه ها را داشتند که با حضور پلیس دستگیر شدند .به نظر می رسد تحقیق درباره علت این حوادث و نقش فقر و عقب ماندگی اقتصادی در این زمینه ضروری است.
آیت الله مصباح یزدی معتقد است احمدی نژاد سحر شده است.
بخش های مهم سخنان آیت الله مصباح یزدی رئیس موسسه آموزشی امام خمینی خطاب به اعضای حزب موتلفه اسلامی که در هفته نامه شما منتشر شده در ادامه آمده است:
* بسیاری از محاسبات و معادلات هم اقتضائات خاصی داشتند که عملی نشدند، ولی به هر حال تقدیر الهی و برخی اقتضائات ظاهری بهگونهای شد که کسی روی کار آمد که کمتر کسی پیشبینی میکرد بیاید. یادم هست یکی از سیاستمداران کهنهکاری که سابقه بسیار طولانی در انقلاب دارد، در همین مؤسسه به من گفت: «این شخص اگر رأی بیاورد، بیش از ??? هزار تا نخواهد بود. فکر بیشتر از ??? هزار تا را نکن.» این حرف متعلق به کسی است که اگر بخواهیم در این کشور از? نفر متخصص مسائل سیاسی نام ببریم، حتماً یکی ایشان است، ولی قضیه جور دیگری شد.
* برتری ایشان نسبت به بقیه رقبا نسبی بود؛ آن هم در بعضی از مسائل که البته مسائل حساسی بودند. بعد هم در عمل ثابت شد که این برتری خیلی چشمگیر است. تأییدات مقام معظم رهبری و تعبیراتی که ایشان در باره این دولت به کار بردند، در تاریخ میماند. ایشان فرمودند از اول مشروطیت تا به حال چنین دولتی سر کار نیامده است و تعبیر بسیار بلندی است. بالاخره کارهای عظیمی انجام شدند که دوست و دشمن به آنها اعتراف دارند، ولی فراموش نکنیم که اینها هیچکدام دلیل مطلق بودن یک فرد نمیشوند و ممکن است او هم اشتباه کند.
*بعد که نقطه ضعفهایی در بعد فکری و ارزشی ظاهر شدند، قضاوتهای مختلفی اظهار گردیدند. بعضیها گفتند این فرد اصلاً از اول منحرف بود و اینها همه کلک و این شعارها را برای فریب مردم بود. کسان دیگری در نقطه مقابل گفتند همین الان هم دارد راست میگوید و اشتباه نمیکند. قضاوتهای دیگری هم بینابین بود، ولی کمکم چیزهایی ظاهر شدند که اصلاً قابل توجیه نیستند و هیچ منطقی آنها را تأیید نمیکند. نه برهان عقلی تأیید میکند، نه دلیل شرعی و نه اقتصادی و نه کار سیاسی است.
* اینکه آدم جوری رفتار کند که نزدیکترین دوستان و صمیمیترین همکارانش هم آزرده و با او مخالف شوند و توی روی او بایستند، این رفتار برای یک سیاستمدار در هیچ منطقی پذیرفته نیست. سیاستمداران، دشمنان صریحشان را هم یکجوری نگه میدارند که روزگاری از آنها استفاده کنند. آن وقت انسان با صمیمیترین دوستانش طوری برخورد کند که انگار دارد با دشمنانش برخورد میکند، آن هم با رفتارهای سبکی که در عزل بعضی از وزرا شد. آن وقت این سئوال مطرح شد که این رفتارها اصولاً چگونه با منش این شخص سازگارند؟ بهره هوشی این شخص به تصدیق دوست و دشمن از حد متعارف بالاتر است، پس چگونه شیفته یک شخص عادی میشود؟ آن هم شیفتگیای که چنین حرکات نامعقولی از او سر بزند! یک وقتی به برخی از دوستان نزدیکم گفتم که بیش از ?? درصد معتقدم که او سحر شده است! این وضعیت ابداً طبیعی نیست.
*هیچ آدم عاقلی چنین کارهائی نمیکند، مگر آنکه اختیار از او سلب شده باشد. این کارها هیچ توجیهی ندارند. یک وقت کسی اشتباهی میکند، آن وقت هرچه او اشتباه میکند، این فرد میآید و توجیه میکند! کسی که ده تا دوست دارد، ? تا دوستش را میگذارد کنار و کارهای دهمی را توجیه میکند! آیا این یک کار عاقلانه است که انسان دائماً به آن ? نفر اعتراض کند و حتی یک بار هم به آن دهمی اعتراض نکند؟ چطور همه اشتباه میکنند و کنار زده میشوند، اما این یکی میشود مطلق و هرچه میگوید درست است؟ این قضیه اصلاً توجیه ندارد، اما گفتن این حرفها عوامانه است و کاری است که پیرزنها میکنند. زن و شوهرها سر هر قضیهای که دعوا میکنند، میگویند جادو شده[خنده حضار]. حرف عامیانهای بود که بگوییم لابد او را جادو کردهاند. حرفی نبود که بشود همه جا زد، مضافاً بر اینکه ما خودمان هم اهل این کارها نبودیم. نه پدرمان جادوگر بود، نه خودمان این کاره بودیم.
*بعد روی کارها و حرفهای شخص جنجالآفرین حساس شدیم، دیدیم خیلی حرفهای بوداری است و اصلاً حرفهای سادهای نیست. بنده روز به روز احساس کردم که خطر بسیار عظیمی در این جریان، نهفته است و تلاش زیادی در این راه شده. عقلم نمیرسید که آیا هیپنوتیزم است، سحر است، ارتباط با مرتاضین است؟ بنده این جور چیزها را بلد نیستم، ولی میدانستم که در این قضیه، چیزی غیرطبیعی وجود دارد. دیدیم که این شخص مسئلهدار، این آقا را مسخّر کرده و او توی مشتش هست. البته قرائن فراوانند و خود شما بیشتر از ما اطلاع دارید که حتی تأثیر نگاه و برخورد و آثار طلسمات و چیزهایی از این قبیل در کار است. البته اینها همه مسموعات هستند و بنده به چشم خودم ندیدهام.
*گاهی حرفهایی از این قبیل شنیدم که الان آقا امام زمان(عج) خودشان دارند جامعه را اداره میکنند! این حرف ممکن است برای متدینین و علاقمندان به آقا امام زمان(عج) خوشایند باشد که یعنی آقا خیلی به جامعه ما عنایت دارند و برکاتشان، بیشتر شامل جامعه ما میشود، اما وقتی انسان به این سخن فکر میکند و به نتایج احتمالی که از این حرف گرفته میشود، قضیه به این شکل در میآید که وقتی خود آقا دارند کشور را اداره میکنند، نیازی به واسطه نداریم. حرف خیلی زیبا و کششداری است و معنایش این میشود که الحمدلله جامعه ما به جایی رسیده است که خود آقا امام زمان(عج) دارند آن را اداره میکنند و لذا احتیاج به واسطه نداریم و نایب نمیخواهیم!
*حالا شما ببینید با چه منطق و کتاب و بحث و استدلالی، سخنی بیان می شود که اگر در ذهن مردم جا بیفتد، پیامدهای عظیمی دارد. اصلاً چه کسی جرئت داشت و میتوانست چنین حرفی را در جامعه مطرح کند و جا بیندازد که شما احتیاج به ولی فقیه ندارید. وقتی خود امام زمان(عج) دارند مدیریت میکنند، نایب به چه کار میآید؟
*اگر قضیه به همین شکل پیش برود و قدرت و ریاست هم دست چنین فردی بیفتد، بودجه مملکت هم در اختیارش قرار بگیرد و به احتمال ??% کمکهای خارجی هم به آن ضمیمه شود، ببینید چه بساطی در کشور راه میافتد و چگونه در میان جوانان جا میافتد که کسی در مملکت سر کار است، بالاتر از ولیفقیه است و اصلاً خودش با امام زمان(عج) ارتباط دارد. البته این احتمال، یک در میلیون است، ولی وقتی محتمل قوی است، باید به احتمال ضعیف هم بها داد که یک روز صبح بلند نشویم و ببینیم که سید علیمحمد باب دیگری به دست خود ما و به بهای خون شهدای ما سر کار آمده است!
* یک روزی بود که مردم، آدم کلهخشکی را که چرس میکشید و کتاب نازل میکرد، گرفتند و کلکش را کندند، اما حالا ببینید چه آثاری در تمام دنیا دارد.
*حالا اگر یک کسی ریاست داشته باشد، پول هم در اختیارش باشد و سوابقی را هم که ایشان دارد، داشته باشد، هیچ بعید نیست که روزی بیاید و بگوید من هرچه دارم از این آدم دارم و همه خدمات من به حساب اوست که از پشت پرده، مملکت را اداره میکرد و با امام زمان(عج) هم ارتباط داشت! این همه خونهای شهدا، صدها هزار شهید، این همه مقاومت در برابر دشمنان اسلام، آخرش میوهاش این شود که سید علیمحمد باب جدیدی در کشور پیدا شود! البته عرض کردم فرض کنید این احتمال یک در میلیون باشد، اما محتمل آن سنگین است.
*به خودمان گفتیم ما اشتباه میکنیم و یک آدم عاقل هیچ وقت چنین حرفهائی نمیزند. از این گذشته چنین آدم باهوشی[آقای احمدی نژاد] که نمیرود تابع چنین کسی[مشایی] بشود.
* حالا مقام رسمی کشور، به عنوان بزرگترین استراتژیست عالم ـگاهی اوقات با این اوصاف از ایشان تعریف میکنند که او بزرگترین استراتژیست دنیاستـ مطرح میکند که دیگر دوران تعریف از اسلام و شعارهای اسلامی گذشته است! و همه ادیان عالم یکسانند، یعنی پلورالیسمی که ما میخواهیم سایهاش را با تیر بزنیم، ایشان دارد عینیت آن را با تمام قدرتش ترویج میکند! بعد کمکم شعارهای اسلامی کمرنگ میشوند و بهجای امام، انسان کامل مطرح میشود، ارزشهای اسلامی جای خود را به ارزشهای انسانی میدهند و اسلامی میشود ایرانی. این جریان سادهای نیست. یک بار بود، یک کلمه بود، یک جا گفته شده بود، میگفتیم یک چیزی از دهانش پریده، اما وقتی اصرار و بعد هم دفاع میکند که ایشان فرد شفافی است و آن هم نه یک بار، بلکه چندین و چند بار، دیگر نمیشود گفت تصادفی است.
*باب دیگر ارتباط با برخی از مقامات خارجی است که برای مقامات رسمی کشور هم بهآسانی فراهم نمیشود. البته بنده در هیچیک از جلسات آنها حضور نداشتهام، ولی قرائن زیادی وجود دارند که ایشان سفرهای متعددی به کشورهای خارجی، اعم از شرق و غرب داشته و با بالاترین شخصیتهای آن کشورها ملاقات کرده و اخبارش هم در هیچ جا منعکس نشده است .
*بعضی از شخصیتهایی که مسئولین سطح بالای کشور هم هستند، میگفتند ملاقات با آن افراد برای ما میسر نیست، ولی او بهراحتی از تهران پرواز میکند و به لندن میرود و با فلان شخص ملاقات میکند. یا فرض کنید، از نخستوزیر هندوستان، وقت میگیرد و به ملاقات او میرود.
*کار به جائی میرسد که رئیسجمهور، وزیر امور خارجه را کنار میگذارد و رسماً میگوید که سیاست امور خارجه مرا باید ایشان اداره کند و ایشان نماینده مخصوص من است. چنین چیزی در دنیا سابقه ندارد، آن هم در دولت ولایتمدار و تابع ولیفقیه و با تأکید مقام معظم رهبری که در امور خارجی، موازی کاری نکنید، ولی میبینیم که امثال این مسائل همچنان ادامه دارد.
*بعد هم مسائل اقتصادی و بذل و بخششهای بیحساب و کتاب و چیزهایی که دولت نهم اساساً برای مبارزه با آنها سر کار آمد. مردم به خاطر این شعارها بود که به دولت نهم رأی دادند و حالا اینها دارند همان فسادها را به دست دیگری و با یک چک سفید که هرچه ایشان بفرمایند، اجرا میشود، انجام میدهند.
*حساسیت بنده فقط روی بعد فکری قضیه است، اما اینها هم موضوعات مهمی هستند. وقتی همه اینها را کنار هم قرار میدهیم، دورنمای تاریکی ترسیم میشود. البته احتمال اینکه چنین چیزی واقع شود، بسیار ضعیف است. مردم ما الحمدلله هوشیارند، تدبیر مقام معظم رهبری، الحمدلله همیشه کارساز بوده است، ولی اینها مانع نمیشود که ما وظیفهمان را انجام ندهیم.
*باید در درجه اول طرفی را که شیفته شده به اشتباهات خودش واقف کرد و نجاتش داد - البته اگر عامل طبیعی در میان باشد - و در درجه دوم باید خواصی را که فریب خوردهاند، نجات داد.
* از بنده نقل شده و برخی هم کتباً یا شفاهاً به بنده مراجعه میکنند و میپرسند که شما به چه دلیل نسبتهائی از قبیل فراماسونری را به طرف میدهید؟ میگوییم ما علم غیبی نداریم. قرائنی هستند که ایجاب میکنند احتیاط کنیم. نسبت قطعی هم به کسی نمیدهیم، اما چون این احتمال وجود دارد، باید حواسمان را جمع کنیم.
*هر خطری که در تاریخ اتفاق افتاده، اول از همین چیزها شروع شده است. ما ده بار به وسیله این فتنهها گزیده شدهایم. سعی کنیم برای بار یازدهم گول نخوریم. انشاءالله که ما بد میفهمیم؛ اما در احتیاط ضرر نمیکنیم. در کشور، قحطی آدم که نشده است. چرا باید همه چیز در اختیار یک نفر قرار بگیرد؟
*کدام منطق سیاسی ایجاب میکند که ایشان در برابر حکم رهبری که اینقدر از او حمایت کردند، بایستد و ایشان، همه علما و مراجع و همه متدینینی را که تابع مراجع، مخصوصاً تابع مقام معظم رهبری و عاشق ایشان هستند، از خود ناراضی کند؟ تمام همکاران نزدیک خود، حتی برادر خود را ناراضی کند، آن هم به خیال اینکه فردی در کنارش هست که فوقالعاده است؟ کدام منطق عقلی این را قبول میکند؟ اینها شاهد بر این است که این جریان، عادی نیست. اینها بیماری است. اگر کسی راهش را بلد است، باید بیماری را علاج کرد و بیمار را نجات داد، والا باید تلاش کرد که خطر این جریان گسترش پیدا نکند.
با نزدیک شدن به زمان برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی مانورهای تبلیغاتی برخی نمایندگان اشکال جدید و عجیبی به خود گرفته است .
حضور در برنامه های مختلف با پوشش خوب رسانه ای به شدت مدنظر برخی از این افراد است . نمایشگاه کتاب تهران شاهد اتفاق جالبی در این خصوص بود.یکی از نمایندگان مجلس که در یکی دو سال اخیر به نام برگزاری کلاس های بصیرت افزایی بارها از خطوط ترسیم شده توسط رهبری نظام جلوتر حرکت کرده و بارها بر بی بصیرت بودن برخی مسئولان نظام در رده های بالا هم تاکید کرده است؛ در روز 4شنبه روز بازدید رهبر انقلاب از نمایشگاه کتاب؛ خود را به نمایشگاه رسانده بود اما بدون هماهنگی اجازه ورود به سالن ویژه بازدید را نگرفت.
وی پس از گذشت دقایق زیادی، و تماس های مکرر با افراد مختلف و اعلام اینکه من نماینده مجلس هستم، خواستار ورود به بخش منتخب نمایشگاه کتاب بود که موفق نشد . نکته قابل تامل در این میان؛ حضور سرزده و بدون هماهنگی این شخص بود که با توجه به تماس های مکرر هم به جایی نرسید. تلاش های گسترده و پر سر و صدای این نماینده برای ورود به سالن توجه بازدیدکنندگان از نمایشگاه را به خود جلب کرده بود.
این در حالی است که وی پس از مدت زیادی سرگردانی و ناامیدی با همکاری و مساعدت مسئولان تشریفات موفق به ورود به سالن شد .به نظر می رسد برخی .
گفتنی است برخی چهره های با حضور در مراسم مختلف از جمله جشن ها و عزاداریها، به عنوان سخنران و مهمان و نیز استفاده از چهره های مذهبی تبلیغات زود هنگام خود و یا همراهان خود را برای حضور در انتخابات بعدی مجلس رقم زدند.
به گزارش آخرین نیوز بعد از بازداشت شماری از اطرافیان رحیم مشایی طی روزهای گذشته از اواخر هفته فشار شدیدی از جانب برخی اصولگرایان برای دستگیری و بازداشت مشایی وارد شده است.اگرچه تحلیل ها نشان می دهد این فضاسازی و برخورد حذفی ریشه در انتخابات مجلس و نزدیکی به زمان برگزاری آن دارد.
کلید این کار را سلیمی نمین زد .رئیس مرکز مطالعات و تدوین تاریخ معاصر ایران اظهار داشت: امکان دارد مشایی نیز فردا به زندان بیفتد چون از ملکزادهای که قبلاً به دلیل مشکلات اقتصادی اخراج شده، استفاده میکند و از فلان آدم ناسالم نیز استفادههایی میبرد.وی اظهار داشت: درست است امکان دارد مشایی نیز فردا به زندان بیفتد چون از ملکزادهای که قبلاً به دلیل مشکلات اقتصادی اخراج شده، استفاده میکند و از فلان آدم ناسالم نیز استفادههایی میبرد.
سلیمی نمین تصریح کرد: اگر مشایی به سیدی "ظهور بسیار نزدیک است " اعتقاد داشته باشد تلاش نمیکند ملک عبدالله پادشاه اردن را وارد ایران کند، چون در این لوح فشرده ملک عبدالله فردی سفیانی اعلام شده است. پس این فرد تلاش دارد با دعوت از ملک عبدالله به تهران سفیانیها را تبرئه کند، در صورتی که اگر تفکری وجود داشت که لوح فشرده "ظهور بسیار نزدیک است " را بسازند باید در مقابل سفیانیها موضع قابلی میگرفتند.
پس از سلیمی نمین روانبخش وارد میدان شد .قاسم روانبخش در مصاحبه با یالثارات، مشایی را فرد بسیار خطرناکی همانند محمدعلی باب توصیف کرد. قاسم روانبخش با اشاره به هشدار آیت?الله مصباح یزدی، در مصاحبه?ای با این نشریه اظهار داشت: خطر مشایی در حد فرقه محمدعلی باب است. چرا که بحث مطرح شده توسط وی مبنی بر مدیریت مستقیم امام زمان(عج ) است. اما یک نگرانی وجود دارد و آن اینکه در آینده، رئیس?جمهور خدمات دولت خدمتگزار را منتسب به شخص مشایی کند. وی با بیان اینکه مشایی یک فراماسونر است خواستار بازداشت او شد.
ووی با بیان اینکه مشایی یک فراماسونر است که باید بازداشت شود، گفت: یکی از مبانی فراماسونری اومانیسم انسان گرایی است که در سخنان مشایی موج می?زند و متاسفانه در این اواخر بر محتوای سخنرانی رئیس?جمهور نیز تاثیر گذاشته است. بنده به نطق آقای احمدی?نژاد در مراسم افتتاحیه نمایشگاه کتاب اشاره می?کنم که ایشان در یک نطق کوتاه ده?ها بار به واژه مبتنی بر انسان اشاره داشته است و اشارات قبلی ایشان به حکومت اسلامی به طور چشمگیری تکرار شده است.
اما این پایان ماجرا نبود چرا که رسایی هم مواضع شدیدی در این خصوص اتخاذ کرد.حجتالاسلام حمید رسایی عضو فراکسیون انقلاب اسلامی مجلس و از جمله حامیان محمود احمدینژاد است که هر اندازه از عملکرد دولت دفاع کرده، به همان اندازه و از چند سال قبل مخالف جدی اسفندیار رحیممشایی رئیس دفتر رئیس جمهور بوده و منتقد دیدگاهها و رفتارهای اوست.
مخالفت نماینده مردم تهران با رحیم مشایی ناشی از چندین ساعت گفتوگو و مباحثه چهره به چهره و بی پرده با رئیس دفتر رئیس جمهور است که وی را در نگاه رسایی به "الیاس " کابینه احمدینژاد و منحرفکننده مسیر اصلی دولت نهم و دهم مبدل کرده است؛ در میان حامیان رئیس جمهور، رسایی تنها کسی بود که فرصت یافت در خصوص نقد مشایی در برنامه "دیروز، امروز، فردا " با علی اکبر جوانفکر مشاور رسانهای احمدینژاد به مناظره بنشیند و انتقادات علنی خود را بیان کند که البته بعد از آن مناظره، برنامه چالشی "دیروز، امروز، فردا " برای مدتی تعطیل شد.
مدیر مسئول هفتهنامه 9 دی که این روزها مواضع خود را بیشتر از طریق این نشریه اعلام میکند و در چند هفته اخیر، بارها مسائلی را درباره جریان انحرافی و مرتبطان با این شبکه مطرح کرده، در خصوص ویژگیها، اهداف و ترفندهای جریان انحرافی در دولت به سرکردگی اسفندیار رحیم مشایی اظهار داشت:سابقه انقلاب اسلامی و بررسی عملکرد شخصیتها نشان میدهد دشمنان همواره تلاش کردهاند اگر نتوانستند بهطور مستقیم شخصیتی را تحتتاثیر قرار داده و از او در راستای منافع خود استفاده کنند، از کانال اطرافیان وی وارد شوند؛ به عنوان نمونه در قضیه آقای منتظری دشمنان از طریق بیت او و دامادش که منتظری اعتماد بسیار زیادی به وی داشت، وارد عمل شده و اهداف خود را پیگیری کردند و یا در موضوع آقای هاشمی رفسنجانی هم دشمن تلاش زیادی کرد تا منافع خود را از طریق فرزندان و برخی اطرافیان وی تامین کند.
جریان انحرافی امروز با توجه به خصوصیات و ویژگیهایی که شخص آقای احمدینژاد داشت و عمدتا هم این خصوصیات و ویژگی ها بر اساس مبانی اعتقادی بود، ابتدا با رویکرد اعتقادی وارد صحنه شد و پس از آن اهداف سیاسی و اقتصادی خود را پیگیری کرد و به برخی از آنها رسید. از جمله اهدافی که مشایی برای رسیدن به آن تلاش می کند، تصدی کرسی ریاست جمهوری یازدهم است اما این شخص به فراتر از ریاست جمهوری می اندیشد و اگر غایت هدف او کسب جایگاه ریاست جمهوری بود، می توانست با استمرار مرام و جهتگیری احمدینژاد سال 84، بدون اینکه نشان دهد با ولایت فقیه مشکل دارد به آن برسد ولی مشایی مأموریت دارد تا نظام اسلامی را به انحراف بکشاند. از نظر مشایی جایگاه رهبری باید به یک جایگاه تشریفاتی برسد و بسیاری از ارزش های دینی به ارزش های ملی گرایانه تغییر کند.
به عبارت دیگر، از آنجا که جریان انحرافی و شخص آقای مشایی به شدت قدرتطلب است، در حقیقت با رویکرد ورود به مباحث اعتقادی به دنبال آن است که از جایگاه آقای احمدینژاد برای رسیدن به قدرت در انتخابات مجلس نهم و سپس ریاست جمهوری یازدهم بهره برد؛ در حالی که تردید نداریم اعتقادات مشایی انحرافی است و از احمدینژاد فقط به عنوان یک سپر استفاده می کند تا از طریق او به اهدافش برسد.
مهمترین انحراف مشایی در فرض خوشبینانه این است که اسلام را بر اساس دیدگاههای خودش تفسیر میکند و دچار بیماری تفسیر به رأی از دین است. مشائی مطالعات دینی متفرقه داشته اما این مطالعات را عمق نبخشیده و به اساتید فن و مجتهدان مسلط به کتاب و سنت هم مراجعه نکرده تا مسیر مطالعاتی وی را مشخص و در مسیر درست هدایت کنند؛ در جلسات مختلفی که با او مواجه بودیم و بحث کردیم به این نکته روشن رسیدم که او معتقد به اسلام منهای روحانیت است و تلاش کرده احمدینژاد را هم به این سو ببرد که البته در سایه ولایت فقیه و وجود رهبری با درایت و حکیم در رأس نظام اسلامی نمیتواند موفق به تحقق دیدگاه خود شود.
چندی پیش رسانه ها از تحت تعقیب بودن 25 نفر از اعضای باند انحرافی متصل به دولت نوشتند و پس از آن هم دادستان کل کشور با تائید ضمنی این خبر بدون اشاره به تعداد انها تاکید کرد که به اتهام آنها با جدیت رسیدگی می شود. از مهمترین افراد دستگیر شده امام جماعت مسجد نهاد ریاست جمهوری تهران بود که از نزدیکان صمیمی مشائی محسوب می شد.امیری فر که گفته می شد به دلیل حمایت از سی دی جنجالی ظهور نزدیک است به دست دستگاه قضائی افتاده است.پیش از این گفته بود که مشائی با همه اصولگرایان فرق دارد و نماز شبش هم ترک نمی شود و حتما در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرده و رئیس جمهور می شود. از دیگر کسانی که گفته شد تحت تعقیب است فردی است به نام حسین .نون که کلیه فعالیت های رسانه ای گروهک انحرافی وابسته به دولت را برعهده داشته است.وی سالها پیش به اتهام هتاکی به سید حسن خمینی و آیت الله هاشمی و آیت الله جوادی آملی مورد پیگرد قرار گرفته بود.
هفته گذشته "کیاپاشا " مسئول ارشد نهاد ریاستجمهوری در ارتباط با تولید سیدی مستند انحرافی "ظهور بسیار نزدیک است " بازداشت شد. وی از دوستان ?? ساله رئیس دفتر رئیس جمهور است که در زمان تصدی مسئولیت سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران و سازمان ایرانگردی و جهانگردی توسط اسفندیار رحیم مشایی مشاور رسمی وی بود.
خانم درخشنده در یادداشت خود نوشته بود: این گلزار واقعی است. از جنس مردم بودن کمکش کرده که بهترین باشد. من - گلزار را در تورنتو دیدم پیش از ان فکر نمی کردم آنقدر مردمی باشد . سرشار از انرزی با مردم ارتباط میگرفت. او خیلی زود جای خود را دل مردم باز کرد . اخلاقیاتش با بیشتر هم سالانش فرق میکند.
سالها بزرگتر از سنش برخورد میکند. به نظر من یک بازیگر قبل از اینکه بازیگر باشد باید انسان خوبی باشد . آنجا است که خدا دستش را میگیرد . اگر انسان خوبی بود جایگاه اش در میان مردم تثبیت میشود . وقتی مردم جایگاهش را انتخاب کنند ماندگار می شود . حالا اگر ارتشی به را بیفتد که او را از آنچه که هست پایینتر بیاورند - نمیتوانند . کسی آن بالا هوایش را دارد که هیچ کس نمی تواند با خواست او جنگ کند.
خدا میخواهد که رضا موفق شود . چون لایق موقعیتی است که در آن قرار گرفته است . موفق است چون فرد توانایی است که می داند چه حرفی را چه لحظهای بزند و چه کاری را چه وقتی انجام دهد . خوب فکر میکند و قدرت تصمیم گیری بالایی دارد.
پرویز نوری از منتقدان قدیمی سینماست که در فیلم طهران تهران داریوش مهر جویی بازی کرده ودراین فیلم نقش قابل توجهی نیز دارد. پرویز نوری در یکی دو مصاحبه ای که با رسانه ها داشته به شکل سر بسته ای به ماجراهای شوخی های خطرناکش با مهرجویی اشاره کرده است . او چند سال پیش در بهاریه ای که به ماهنامه فیلم داده بود جزئیات کامل این شوخی های بسیار خطرناک را بازگو کرده است. پارس توریسم به نقل از پرویز نوری در آن بهاریه ماجرارا اینگونه روایت کرده که در زمان فیلم آقای هالو ،امیر نادری ومهرجویی با هم مجادله ای پیدا می کنند و امیر نادری یقه مهرجویی را می گیرد که فیلم کردن یک نمایشنامه معروف و امتحان پس داده هنری نیست .ا دامه بحث بالا می گیرد وکار به مشاجره می کشد .اما پس از چند دقیقه صحبت ،مهرجویی ونادری دست در گردن وخنده کنان جوری عمل می کنند که اتفاقی اصلا نیافتاده. گویا امیر نادری به مهرجویی این جور تفهیم کرده که این آتشها از جانب پرویز نوری برافروخته شده است. پس از این ماجرا، در اواخر ساخت فیلم هالو، هوشنگ بهارلو (فیلمبردارسینما و عکاس نشریه ستاره سینمادر آن زمان) به پرویز نوری می گوید می خواهد از او یک عکس تاریخی به یادگار بگیرد. در آن زمان پرویز نوری متوجه نمی شود که چرا او یک دفعه به این صراحت افتاده که عکس بگیرد… وقتی “آقای هالو” آماده نمایش می شود یک بار مهرجویی و بهارلو با پوزخند به پرویز نوری می گویند برود حتما فیلم را ببیند. بعدا نیز چند بار اصرار می کنند…پ رویز نوری به سینما رفته و وقتی فیلم را می بیند متوجه می شود در سکانسی از فیلم عکسی را که هوشنگ بهارلو از او گرفته بر دیوار اتاق زن بدنام قصه چسبانده شده است! به نظر پرویز نوری این شوخی مهرجویی با او شوخی سیاهی بود به همین خاطر تصمیم به انتقام و تلافی از مهرجویی می گیرد! پرویز نوری در آن سالها علاوه بر نقد نوشتن به کار فیلمسازی هم مشغول بوده است. او در همان سالها فیلم حکیم باشی را می سازد. حکیم باشی ماجرای قصه رمالی بود که در یک روستای دور افتاده برای اهالی ساده آنجا رمل واسطرلاب می انداخت و گره از کارشان می گشود. پرویز نوری که قصد انتقام از مهرجویی را داشته ناگهان شیطنتی در مغزش جرقه زده و عکسی که در گذشته با مهرجویی انداخته را پیدا کرده (عکسی که امیر نادری گرفته بود) و در جهت هدف خود به کار می گیرد… در صحنه ای از فیلم حکیم باشی زن جوانی حضور دارد که مرد شهری بدجنس و نابه کاری او را فریب داده و به شهر گریخته بود حال زن از آن رمال می خواست آن جوان را پیدا کند. رمال از زن عکس جوان فریبکار را می خواست تا رویش رمل بیاندازد و وقتی زن عکس آن رد را به رمال نشان می داد و ما در یک تصویر درشت همان عکس داریوش مهرجویی را می بینیم که پرویز نوری در فیلم قرار داده بود!… پرویز نوری سپس مهرجویی را به تماشای فیلم حکیم باشی ترغیب می کند…ب ه گفته پرویز نوری مهرجویی پس از دیدن فیلم حکیم باشی تا پرویز نوری را می بیند می گوید: فیلم بعدی ام را ببین. اما پرویز نوری به او می گوید: بیا این شوخی را دنبال نکنیم چون می دانم به جاهای باریکی خواهد کشید! و مهرجویی دیگر ادامه نمی دهد.
خبرگزاری فارس: رئیس جمهور آمریکا در اظهاراتی ایجاد دولت مستقل فلسطینی بر اساس مرزهای تعیین شده در سال 1967 را به رسمیت شناخت. به گزارش مانیتورینگ فارس، «باراک اوباما» رئیس جمهور آمریکا در سخنرانی خود درباره تحولات خاورمیانه و شمال آفریقا با اشاره به بحران فلسطین در چند سال اخیر اعلام کرد مرز فلسطین و اسرائیل باید بر اساس خطوط سال 1967 ایجاد گردد.
وی تصریح کرد «مردم فلسطین این حق را دارند تا بر خودشان حکومت کنند و به ظرفیت های خود در ایجاد یک دولت مستقل دست یابند.»
اوباما با اشاره به اینکه مردم فلسطین در سال های اخیر طعم حقارت ها و رنج اشغال را چشیده اند، تاکید کرد: شهروندان فلسطینی هرگز در کشوری مستقل زندگی نکردند.
اوباما با اشاره به اینکه روند مذاکرات صلح در چند سال اخیر ناکارآمد و بی تاثیر بوده، از تداوم شهرک سازی های رژیم صهیونیستی در اراضی اشغالی به عنوان مانعی در روند این مذاکرات انتقاد کرد.
این در حالی است که رئیس جمهور آمریکا در این سخنرانی مدعی شد تنها راه حل خروج از بن بست صلح اعراب و اسرائیل، تاسیس 2 دولت در کنار یکدیگر است.
سخنان اوباما در حالی صورت گرفت که «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر رژیم صهیونیستی قرار است فردا با سفر به آمریکا با سران کاخ سفید دیدار کند.
یا ابا صالح مددی مولا
زمزم اشک
در حریم کعبه محرم بر طواف کوی تو
من به گرد کعبه میگردم به یاد روی تو
***
گرچه بر محرم بود بوییدن گلها حرام
زنده ام من ای گل زهرا زفیض بوی تو
***
ما و دل ای مهدی دین بر نماز استاده ایم
من به پیش کعبه دل در قبله ی ابروی تو
***
از پی تقصیر جان دارم که قربانی کنم
موقع احرام اگر چشمم فتد بر روی تو
***
نیستم در آرزوی بوسه دادن بر حجر
تا نیاید در ضمیرم غیر خال روی تو
***
دیده ها از هجر تو نم نم چو زمزم شد روان
کی رسد این تشنگان را قطره ای از جوی تو؟
***
دست ما افتادگان را هم در این وادی بگیر
ایکه مهر از نقش جاء الحق بود بازوی تو
***
ای یگانه وارث احمد بلالت را بگو
تا دهد بانگ اذان از منطق دلجوی تو
***********
سید رضا موید