عشق یعنی پاک ماندن در فساد// آب ماندن در دمای انجماد//در حقیقت عشق یعنی سادگی
دیده شد دریای خون گوهر نمیدانم چی شد
دل به جان آمد ولی دلبر نمیدانم چی شد
لاله ها در خون نشسته از فراق باغبان
نرگس بیمار در بستر نمیدانم چی شد
محرم گلهای این باغم ولی در کوچه باغ
یاس من شد رنگ نیلوفر نمیدانم چی شد
دوزخی مردم چو در باغ بهشت آتش زدند
جبرئیل آمد ولی کوثر نمیدانم چی شد
زهره الزهرای من وقتی که شد نقش زمین
آسمان شد نیلگون دیگر نمیدانم چی شد
دختر وحی و نبوت فضه را میزد صدا
فضه گریان بود پشت در نمیدانم چی شد
آب شد شمع وجود من مپرس از ماجرا
سوخت آن پروانه خاکستر نمیدانم چی شد؟
سرگذشت گلبن عصمت همه پائیز بود
سرنوشت غنچه پرپر نمیدانم چی شد؟
ارغوانی دید وقتی بوسه گاه خویش را
سینه ی سوزان پیغمبر نمیدانم چی شد؟
****
محمدجواد غفورزاده(شفق)
حضرت زهرا(س)در توصیه ای به زنان می فرماید: آنچه برای زنان نیکو است، آن است که مردان را نبینند و مردان هم ایشان را نبینند. (به این معنی که تا موقعی که لزوم ندارد حضور در جمع مردان معنی ندارد.) لذا در جایی دیگر می فرمایند: نزدیکترین حالت زن به خدا، موقعی است که در خانه بماند. خلاصه این که توجه حضرت به حجاب تا لحظه مرگ هم ادامه داشت، لذا از کیفیت حمل بدن محترمشان به صورتی که آن موقع مرسوم بود ـ حمل بر تابوت بدون پوشش ـ ابراز نگرانی کردند. لذا به همسر خود وصیت نمودند که تابوتی آماده کند، همان گونه که ملائکه شکل آن را به حضرت نشان داده بودند.
کمی به خود آییم و زینب وار بیاندیشیم و زهراوار عمل کنیم .
امید است که در قیامت ، درروزی که در محضر خدا و ائمه حاضر می شویم ، وا حسرتا نگفته و از اعمال و کردارمان انگشت خجل بر دهان ننهیم !
اگر فرض کنیم اتوبان فرهنگی حجاب دو سر داشته باشد؛ شرق و غرب. شرق را نماد حجاب اسلامی و غرب را نماد بی حجابی اروپایی بنامیم ،متاسفانه امروزه دیده می شود با سرعت غیر مجاز در لاین شرق به غرب در حرکت هستیم و روز به روز از فرهنگ اسلامی دورتر و دورتر می شویم
. مگر ما پیرو بانویی همچون حضرت زهرا سلام الله علیها نیستیم ؟!
بانویی که در امر حجاب بسیار مواظبت می نمودند، تا آنجا که در مقابل افراد نابینا هم بی مبالاتی نداشتند.
اگر چه عمر شریفه حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) از هجده سال تجاوز نکرد، اما در ابعاد مختلف زندگی می تواند الگوی مناسبی برای بانوان باشد. از جمله موارد می توان در مورد حجاب ایشان الگو پذیری داشت. با توجه به منابع تاریخی ، پیرامون حجاب حضرت می توان مواردی را به شرح ذیل نام برد:
حضرت در امر حجاب بسیار مواظبت می نمودند، تا آنجا که در مقابل افراد نابینا هم بی مبالاتی نداشتند، مرد نابینایی وارد منزل ایشان شد. حضرت برخاستند و به اتاق دیگر رفتند. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: دخترم! این مرد نابیناست.
حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) فرمودند: پدر اگر چه او مرا نمی بیند، ولی من که او را می بینم و او بوی من را استشمام می کند....
.
همچنین تا آنجایی که ضرورت نداشت، حضرت از خانه خارج نمی شدند. حتی زمانی هم که حضرت برای ایراد خطبه وارد مسجد شدند و برای احقاق حق و ابطال باطل سخنرانی کردند در عین حفظ حریم و عفت بودند.
امام حسن علیه السلام در کیفیت این حضور حضرت در جمع می فرمایند: « مادرم روسری بر سر نمود و چارقد بلند خود را پوشید ... در حال راه رفتن بگونه ای بود که لباسش به پا گیر می کرد (کنایه از این که پوشش کامل رعایت شده بود) ... او در میان زنان انصار از خانه خارج شد... همچون حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم با وقار و متانت حرکت می نمود ... وجود این حالات بیان از اهتمام حضرت به مسأله حجاب دارد . آیا ما نباید در الگو دهی به جوانانمان این بانو را سرمشق و الگو قرار داده و به جهانیان نمایش دهیم ؟! افسوس که دیده می شود که به جای آنکه به بزرگان دینی همچون زینب سلام الله علیها و زهر اسلام الله علیها ارج نهاده و زنان پیرو این بانوان فاخر را ستایش کنیم ، دیده می شود که به دختران و زنان جامعه گاه در قالب نمایش آموختیم که اگر چادر بر سر داشته باشی و در دبیرستان ظاهر شوی به واسطه فیلم شب قبل، انگشت اتهام دوستانت به سویت دراز می شود که تو خدمتکار من هستی و من که زیبایی جسمم را به نمایش عمومی گذاشته ام، ارباب تو. از زمانی که گدایان در سریال ها، چادری شده اند و متمولین و ثروتمندان خانم های «های کلاس»ی هستند که نماد مترقی بودنشان مانتویی بودن و ذره ای از موی از زیر روسری بیرون ریخته شده شان است، دیگر دختر نوجوان دوره دبیرستانی برای اینکه در کنار خیابان سکه کف دستش نگذارند و او را متهم به بی کلاسی نکنند ، در حال فرار از چادر و حجاب اسلامی است برگرفته از سایت تبیان .
بیت الاحزان جایگاهی بود که فاطمه (س) پس از رحلت پیامبر (ص) و در ایام آخر عمرش به آنجا می رفت و به راز و نیاز می پرداخت و به یاد پدر گریه می کرد.
هر زائر شیعی که وارد مدینه منوره می شود، پس از زیارت حرم مطهر پیامبر اسلام (ص) و اقامه نماز در مسجد آن حضرت و پس از زیارت قبور پاک ائمه بقیع (ع) و سایر قبور متعلق به اقوام و عشیره پیامبر عازم زیارت بیت الاحزان می شود، به این امید که اگر به قبر مطهر زهرای مرضیه (س) دسترسی ندارد، آن حضرت را در محل دیگری که به وی منتسب است زیارت کند.
یعنی حداقل در جایگاهی که دخت گرامی پیامبر پس از رحلت پدر بزرگوارش و در ایام آخر عمرش هر روز چند ساعت از وقت خویش را در آنجا به عبادت و گریه و ناله سپری نمود، نماز بخواند و به یاد اشک های آن حضرت اشک بریزد.
اما اینک نه از چنین محلی خبری است و نه از بیت الاحزان در بقیع، اثری می توان یافت. آیا بیت الاحزان در حقیقت وجود دارد یا یک موضوع موهوم و خیالی بوده و بجز در لسان بعضی از خطبا و گویندگان وجود خارجی نداشته است؟!
در این مقاله برآنیم که با مطالعات کم و ناقص خود، محل واقعی و تاریخ ساختمان بیت الاحزان را، تا آنجا که از کتب حدیث و تاریخ به دست می آید و گفتار کسانی را که در طول تاریخ و از قرن اول تا دوران تخریب، از نزدیک آن را زیارت کرده و شاهد ساختمان آن بوده اند بیان کنیم تا معلوم شود که بیت الاحزان یک واقعیت غیر قابل انکار و یک حقیقت فراموش نشدنی است، اگر چه ساختمان آن ویران گردیده و درگوشه بقیع، از بیت الاحزان اثری باقی نمانده است.
** بیت الاحزان در منابع حدیثی و تاریخی
منابع حدیثی و تاریخی متقن از محدثان، مورخان، نویسندگان معروف و دانشمندان مشهور از شیعه و اهل سنت در طول تاریخ آن را تایید و تثبیت نموده اند که اینک نمونه هایی از روایات و اعتراف مورخان را از نظر خوانند می گذرانیم.
بیت الاحزان در منابع حدیثی از جمله منابع حدیثی که در آن از انگیزه به وجود آمدن بیت الاحزان سخن به میان آمده، خصال شیخ صدوق (ره) می باشد که آن محدث بزرگ، در ضمن روایتی با اسناد از امام صادق (ع) نقل می کند.
صریح تر و روشن تر از روایت صدوق، گفتار فضه، خادمه حضرت زهرا (س) است که مرحوم علامه مجلسی در ضمن بیان جریان مفصل شهادت حضرت زهرا از زبان فضه، چنین نقل می کند که حضرت علی (ع) اتاقی را برای زهرا در بقیع که در کنار مدینه بود، بنا کرد و در روایتی دیگر چنین می خوانیم که
امیرالمومنین (ع) برای فاطمه، در بقیع و در خارج مدینه، خیمه ای را بپا داشت که آن حضرت به همراه حسنین بدانجا می آمد و پس از گریه طولانی به خانه اش مراجعت می نمود.
این نکته را یادآور می شویم که در کتب لغت آمده است، "بیت" در لغت به معنای محل و مسکن است، خواه به شکل چادر باشد یا خانه ای از خاک و گل و بطوری که در آینده نیز خواهیم دید، اولین بیت و مسکنی که برای فاطمه زهرا در بقیع ساخته شده، بصورت چادر و خیمه بوده است.
** بیت الاحزان از نظر علما و مورخان
عده ای از علمای بزرگ و شخصیت های علمی که در تاریخ مدینه و یا درباره زیارت بقیع مطلبی نوشته اند، از بیت الاحزان نیز سخن گفته و وجود آن را تایید نموده اند که نظرات چند تن از آنان را به ترتیب تاریخ زندگی آنان، می آوریم:
1 - ابوزید عمر بن شبه نمیری 173 - 262 که یکی از قدیمی ترین تاریخ موجود درباره مدینه منوره را به نام تاریخ المدینه نوشته است و یکی از شخصیت های علمی و از فقها و محدثان مورد وثوق و از مورخان مورد اعتماد، نزد علما و دانشمندان اهل سنت است، در کتاب خود، آنجا که آثار و قبور بقیع (موجود در زمان خودش) را معرفی می کند، چنین می نویسد:
شخص موثق و مورد اعتمادی بر من نقل نمود مسجدی که در طرف شرقی آن به جنازه اطفال نماز خوانده می شود، دراصل خیمه ای بوده برای زن سیاهی بنام "رقیه" که به دستور حسین ابن علی (ع) در آنجا می نشست تا از قبر فاطمه (ع) مراقبت کند زیرا قبر فاطمه را کسی بجز همان زن نمی شناخت.
از این گفتار دو مطلب به دست می آید. اول این که بیت الاحزان در دوران امام حسین (ع) یعنی تا سال 61 هجری، مانند حال حیات حضرت زهرا (س) به صورت خیمه و چادری مشخص بوده که امام حسین (ع) بر حفظ آن عنایت و اهتمام داشته، بطوری که به یکی از بانوان و ارادتمندان حضرت زهرا (س) ماموریت داده در این بیت و خیمه اقامت نموده و از آنجا نگهبانی کند و شاید براساس همین دید و اهتمام و به پیروی از روش آن حضرت، افرادی از اهل بیت عصمت پس از آن حضرت نیز همین روش را ادامه داده و خیمه را به ساختمان مبدل نموده اند.
دوم این که بیت الاحزان پس از این دوران و در اواخر قرن دوم و اوائل قرن سوم، دارای ساختمان بوده که ابن شبه را وادار نموده است کم و کیف و انگیزه بوجود آمدن این ساختمان را از افراد مطلع جویا شود و یکی از افراد مطلع و مورد وثوق نیز تا آنجا که در این مورد اطلاع داشته با وی در میان گذاشته است و سابقه آنجا را که زمانی بصورت خیمه بوده، بازگو نموده است ولی این نکته که خیمه دقیقا در چه تاریخی و به وسیله چه کسی به ساختمان تبدیل شده، معلوم نیست.
اما مطلب دیگری که در ذیل این گفتار آمده است که اقامت آن زن در میان بیت الاحزان برای حفظ و مراقبت قبر حضرت زهرا (س) بوده، می تواند تعلیلی از سوی نویسنده باشد که توجیهی متناقض و غیر قابل قبول است. زیرا اولا خود ابن شبه در این کتاب، مانند عده دیگری از مورخان می گوید که علی (ع) پیکر مطهر حضرت زهرا (س) را شبانه و در داخل منزل خود دفن نمود. بنابراین، مراقبت از قبر آن حضرت در بقیع مفهومی ندارد.
ثانیا اگر قبر آن حضرت در بقیع واقع بوده و کسی بجز رقیه آن را نمی شناخته، باز هم مراقبت از قبر مجهول، معنا و مفهومی ندارد.
بهرحال با توجه به شرایط خاص و حساس آن روز، ابهام در پاسداری از بیت الاحزان و توجیهات مختلف در اقامت یک زن در داخل آن، بعید نیست.
2 - فتوای امام غزالی بر استحباب خواندن نماز در بیت الاحزان
امام ابومحمد غزالی 450 - 505 که یکی از شخصیت های معروف و از علما و دانشمندان اهل سنت است، در ضمن بیان وظایف زایران مدینه منوره و کسانی که به زیارت بقیع مشرف می شوند می گوید: مستحب است که زائران، هر روز صبح، پس از زیارت قبر حضرت رسول (ص) در بقیع حضور بهم رسانند و قبور پیشوایان دینی و صحابه را که در آنجا مدفون هستند زیارت کنند.
سپس می گوید: و مستحب است در مسجد فاطمه (س) نیز نماز بخوانند.
3- ابن جبیر، جهانگرد معروف و دانشمند اسلامی 540 - 614
سومین کسی که بیت الاحزان را از نزدیک زیارت کرده و در باره آن سخن گفته است، جهانگرد معروف اسلامی "ابوالحسین احمد بن جبیر اندلسی" است.
او که در محرم سال 580 هجری قمری وارد مدینه شده و بقیع را زیارت کرده، می گوید: و در کنار قبه عباسیه، خانه ای قرار گرفته است که به فاطمه، دختر رسول خدا (ص) منتسب می باشد و می گویند این همان خانه ای است که فاطمه زهرا (س) به آنجا می آمد و در آنجا اقامت و حزن و اندوه خود را در مرگ پدر بزرگوارش ابراز می نمود.
- 911 هجری قمری) است، شخصیتی که پس از وی هیچ مورخ و نویسنده ای در باره مدینه کتابی ننوشته و هیچ گوینده و خطیبی، از تاریخ مدینه سخن نگفته، مگر اینکه به گفته او استناد جسته و از کتاب "وفاءالوفا" استمداد جسته است.
او می گوید: مشهور در بیت الاحزان، همان محلی است که به مسجد فاطمه معروف و در طرف قبله حرم (امام) حسن و (جناب) عباس واقع گردیده است.
وی در ادامه تاکید می کند: به عقیده من، این بیت الاحزان در محل همان بیت و مسکنی است که علی بن ابی طالب (ع) آن را در بقیع آماده ساخت که فعلا در میان آن، شکل چند قبر نیز موجود است.
5 - یکی از جهانگردان غربی که به مکه و مدینه مسافرت کرده و در سیاحتنامه خود از آثار و ابنیه حجاز و از اخلاق و رسوم مسلمانان در موسم حج و از جزئیات زندگی مردم حجاز سخن گفته است "سر ریچار بورتون" است که حرم ها، گنبدها و بارگاه های موجود در بقیع را معرفی و با قلم خود ترسیم و تصویر نموده است.
این جهانگرد انگلیسی در سال 1853 میلادی بقیع را از نزدیک مشاهده نموده و درباره بیت الاحزان چنین گفته است: در بقیع مسجد کوچکی است که در سمت جنوبی گنبد عباس بن عبدالمطلب واقع گردیده و این مکان را بیت الاحزان نیز می نامند. زیرا فاطمه زهرا (س) آخرین روزهای عمر خویش را در این محل به سر می برد و برای از دست دادن پدر عزیزش نوحه سرایی می نمود.
مطالبی که از این جهانگرد نقل شد، دلیل روشنی بر مشخص بودن ساختمان بیت الاحزان در زمان وی و اشتهار وجه تسمیه و انگیزه ایجاد آن می باشد که یک جهانگرد انگلیسی و غیرمسلمان در اندک زمان و با مختصر تماس با مسلمانان توانسته است همه این مطالب را همانگونه که در منابع محکم تاریخی و حدیثی آمده است، دریافت و درسیاحت نامه خود منعکس نماید.
6 - فرهاد میرزا معتمدالسلطنه که در 18 ذیقعده 1292 هجری قمری به زیارت بقیع نائل گردیده، پس از بیان زیارت حرم، ائمه بقیع و نثار فاتحه بر قبور علما که در کنای این حرم مطهر واقع بودند، می گوید: از آنجا به بیت الاحزان رفتم و از آنجا به زیارت حلیمه سعدیه.
** منابع تاریخی بیت الاحزان قبل از تخریب
بیت الاحزان در سال 1344 هجری در آستانه تخریب واقع شد و در این مدت کمتر از نیم قرن، از میان میلیونها زائر بیت الاحزان، تعدادی از علمای برجسته و نویسندگان را می بینیم که در تالیفات خود از بیت الاحزان سخن به میان آورده و از این بنای تاریخی و اثر فراموش نشدنی یاد نموده اند، از جمله:
1 - ابراهیم رفعت پاشا نویسنده و امیرالحاج مصری است که برای آخرین بار در سال 1325 هجری قمری بقیع را زیارت کرده و مشاهدات خود را درباره بیت الاحزان چنین نقل می کند: در بقیع، گنبد دیگری نیز وجود دارد که "قبة الحزن" نامیده می شود و می گویند که این گنبد در بالای همان محل ساخته شده است که فاطمه (س) پس از رسول خدا (ص) به آنجا می آمده و حزن و اندوه خود را ابراز می نموده است.
وی سپس اضافه می کند: در بقیع گنبدهای زیادی بود که وهابی ها از بین برده اند.
2 - یکی دیگر از کسانی که در آستانه تخریب بیت الاحزان و پنج سال قبل از این حادثه تاسف بار، بیت الاحزان را زیارت نموده و در سفرنامه خود به نام "خاطرات مکه" منعکس نموده است، مرحوم حاج سید احمد هدایتی است که ضمن بیان موارد و نقاط مختلفی که حضرت زهرا (س) را زیارت کرده است، می گوید: پنجم در بیت الاحزان که قبرستان بقیع واقع است.
3 - مرحوم علامه سید عبدالحسین شرف الدین، ( 1290 - 1377) سومین کسی است که بیت الاحزان را پنج سال قبل از تخریب، زیارت و به تناسب بحثی در کتاب خود "النص و الاجتهاد" به این مطلب تصریح کرده و گفته است: سپس علی بن ابی طالب در بقیع محلی را آماده ساخت که فاطمه زهرا برای گریه کردن، به آنجا می آمد و بیت الاحزان نامیده می شد و شیعیان در طول تاریخ این بیت را همانند مشاهد و حرمهای مقدس زیارت می نمودند تا اینکه در این ایام (سال 1344 هجری قمری) ملک عبدالعزیز بر سرزمین حجاز مسلط و با دستور وی بر اساس پیروی از وهابیگری، منهدم گردید و در سال 1339 هجری که خداوند توفیق سفر حج و زیارت پیامبر و مشاهد اهل بیتش در بقیع را بر من عنایت فرمود، بیت الاحزان را زیارت کردم.
** نتیجه گیری
1 - بیت الاحزان، از دوران حیات حضرت زهرا (س) تا سال 1344 هجری قمری، محلی مشخص بوده که شیعیان آنجا را همانند سایر مشاهد و حرمها زیارت و در آنجا به نماز و عبادت می پرداختند و حتی امام غزالی اهل سنت نیز به نماز خواندن در این محل تشویق و توصیه نموده است.
2 - بیت الاحزان در زمان حسین بن علی (ع) دارای چادر و خیمه بوده و سپس به ساختمان مبدل گردیده است که هنگام تخریب دارای گنبد بوده است.
3 - بیت الاحزان در اصطلاح عامه، گاهی به "مسجد فاطمه" و گاهی با هر دو نام و گاهی نیز به "قبه الحزن" نامیده شده و طبعا نویسندگان نیز از هر سه نام مصطلح، استفاده نموده اند ولی آنچه مسلم است این است که بیت الاحزان هیچگاه بعنوان یک مسجد واقعی شناخته نشده است و وجود چند قبر در داخل آن که سمهودی اشاره نموده، دلیل و موید این معنا است.
4 - نکته مهم این که بنابر مضمون روایات، بیت الاحزان در داخل بقیع بوده و همه مورخان بدون استثنا بر همین معنا تصریح و اضافه می کنند که در سمت جنوبی و در مجاورت حرم ائمه اهل بیت (ع) قرار داشته است. بنابراین محلی که در سال های اخیر در خارج بقیع، به نام بیت الاحزان معروف گردیده، با واقعیات تطبیق نمی کند و منابع حدیثی و تاریخی آن را تایید نمی کند.
برگرفته از: حوزه نت (نوشته حجت الاسلام محمدصادق نجمی)
تربت حیدریه - پیکر سردار شهید عبدالحسین برونسی که پس از 27 سال پیدا و شناسایی شده است، عصر پنجشنبه بر دوش مردم تربت حیدریه تشییع شد
.
به گزارش ایرنا، در این مراسم که نماینده مردم تربت حیدریه در مجلس شورای اسلامی ، امام جمعه ، فرماندار، نیروهای نظامی و انتظامی، روحانیون، مسئولین اجرایی، خانواده شهدا و اقشار مختلف مردم شرکت داشتند، پیکر شهید برونسی پس از تشریفات نظامی از مقابل مسجد جامع تربت حیدریه به سوی مزار شهدای گمنام این شهر تشییع شد.
تشییع کنندگان با شعارهای "به شهر ما خوش آمدی شقایق بی سر، از جبهه ها بازآمدی شقایق بی سر" ، " این گل پرپر ما است ، هدیه به رهبر ما است " و "برونسی دلاور به شهر ما خوش آمدی " از پیکر سردار شهید عبدالحسین برونسی استقبال کردند.
امام جمعه تربت حیدریه در این مراسم گفت : شهید برونسی عمری را با پاکی ، طهارت و اخلاص زندگی کرد و مورد عنایت حضرت زهرا (س) بود.
حجت الاسلام "مهدی شریعتی تبار" افزود: در نشان عشق شهید برونسی به حضرت فاطمه (س) همین بس که پیکرش در ایام فاطمیه در شهرهای مختلف تشییع شد.
وی اظهارداشت : شهید برونسی این عشق را از نفس گرم رهبر معظم انقلاب گرفته بود.
امام جمعه تربت حیدریه افزود: مردم نیشابور ، کدکن و شهرهای مسیر تا تربت حیدریه در زیر باران شدید پیکر این سردار شهید را تشییع کرده و نشان دادند که هنوز به ولایت ، شهید و فرهنگ شهادت پایدارند.
شریعتی تبار گفت : حضور گسترده مردم در این مراسم ، بیعت مجدد با شهدا ، اسلام ، انقلاب و ولایت فقیه است.
وی افزود: راه اسلام ، انقلاب و شهدا را تا آخرین نفس و تا آخرین قطره خون ادامه خواهیم داد.
در این مراسم برادر شهید برونسی نیز به نمایندگی از خانواده این شهید از حضور مردم در مراسم و ابراز احساسات آنها تقدیر و تشکر کرد.
وی بیان کرد : مردم با حضور گسترده در این مراسم بار دیگر قلب امام زمان (عج) و نایب برحقش را شاد کرده و مشت محکمی بر دهان استکبار جهانی کوبیدند.
پیکر شهید برونسی همچنین برای وداع به مزار شهدای گمنام تربت حیدریه منتقل شد و پس از مداحی و نوحه خوانی در این محل برای تشییع و تدفین به مشهد انتقال یافت.
مراسم دومین شب عزاداری شهادت حضرت زهرا (س) در محضر رهبر فرزانه انقلاب با حضور مسوولان کشوری و لشگری برگزار شد.
به گزارش خبرنگار سیاسی برنا، مراسم شب دوم عزاداری حضرت صدیقه طاهره، فاطمه زهرا(س) پنج شنبه شب در محضر رهبر فرزانه انقلاب اسلامی و با حضور جمعی از مسوولان لشگری و کشوری و عموم مردم عزادار در حسینیه امام خمینی(ره) برگزار شد.
حجت الاسلام سید حسن خمینی، عطاالله صالحی فرمانده کل ارتش، حیدر مصلحی وزیر اطلاعات، سردار وحیدی وزیر دفاع، محسن رضایی، حجت الاسلام ابوترابی فرد و جمعی از وزرا و مسوولان در این مراسم حضور داشتند.
این مراسم بعد از نماز مغرب و عشا با اقامه نماز توسط آیتالله جنتی و خواندن زیارت حضرت زهرا(س) آغاز شد.در ادامه این مراسم مداح پیش از منبر، حاج مهدی سماواتی به ذکر مصیبت بانوی دوعالم پرداخت و دعای توسل نیز در حضور رهبر فرزانه انقلاب قرائت شد.
همچنین سخنران این مراسم حجت الاسلام نقویان مطالبی را درباره خانواده و لزوم حفظ بنیان آن مطرح کرد.در ادامه حاج محمدرضا طاهری از مداحان اهل بیت عصمت و طهارت به روضه خوانی و بیان مصیبت حضرت فاطمه زهرا(س) پرداخت.
مراسم عزاداری در حضور رهبر فرزانه انقلاب تا روز یکشنبه شب، در حسینیه امام خمینی(ره) برگزار میشود.
اباصالح اباصالح قسم به جان عاشقانت
که میسوزد دل عالم برای اشک بی امانت
گل ولایت بهار دلها دلت شکسته به یاد زهرا
ببین مولا ببین مولا مدینه در عزا نشسته
بنی هاشم عزادارند به یاد پهلوی شکسته
فتاده کوثر میان بستر سرش بدامن گرفته حیدر
کجا بودی که دست کین شرر به بیت مرتضی زد
خدا داند علی گوید که فاطمه تو را صدا زد
چو غنچه و گل ورق ورق شد که طفل و مادر فدای حق شد
در و دیوار حکایت کرد که شد خزان بهار عصمت
علی مظلوم علی مظلوم شکسته حرمت ولایت
به تازیانه چه ها نکردند چرا علی را رها نکردند
ابا صالح ابا صالح دل تو عاشق بقیع است
غریبانه گل اشکت همه شقایق بقیع است
تو زائر آن حریم ویران
به داغ پیدا به آه پنهان
---------
جعفر رسول زاده(آشفته)
پرستوی مهاجرم چرا زلانه میروی
اگر زلانه میروی چرا شبانه میروی
قرار من شکیب من مهاجر غریب من
فدای غربتت شوم که مخفیانه میروی
حیات جان من، امید من، علی بود زتو خجل
که با کبودی بدن زتازیانه میروی
کبوتر شکسته پر مرا به همرهت ببر
چرا بدون همسرت زآشیانه میروی
الا به رخ نشانه ات مگر شکسته شانه ات
که موی زینبین خود نکرده شانه میروی
فتاده بر دلم شرر که تو در این دل سحر
زهمسرت غریبتر برون زخانه میروی
همای بی ترانه ام چرا زآشیانه ام
به کوی بی نشان خود پر از نشانه میروی
چهار طفل خونجگر زنند در غمت به سر
تو بر زیارت پدر چه عاشقانه میروی
***
غلامرضا سازگار(میثم)
«مناجات ناشنوایان»
ما خیل بندگانیم ما را تو میشناسی
هر چند بیزبانیم ما را تو میشناسی
ویرانهئیم و در دل گنجی ز راز داریم
با آنکه بینشانیم، ما را تو میشناسی
با هر کسی نگوییم راز خموشی خویش
بیگانه با کسانیم ما را تو میشناسی
آیینهایم و هرچند لب بستهایم از خلق
بس رازها که دانیم ما را تو میشناسی
از قیل و قال بستند، گوش و زبان ما را
فارغ از این و آنیم ما را تو میشناسی
از ظن خویش هرکس، از ما فسانهها گفت
چون نای بیزبانیم ما را تو میشناسی
در ما صفای طفلی، نفْسُرد از هیاهو
گلزار بیخزانیم ما را تو میشناسی
آیینهسان برابر گوییم هرچه گوییم
یکرو و یکزبانیم ما را تو میشناسی
خط نگه نویسد حال درون ما را
در چشم خود نهانیم ما را تو میشناسی
لب بسته چون حکیمان، سرخوش چو کودکانیم
هم پیر و هم جوانیم ما را تو میشناسی
با دُرد و صافِ گیتی، گه سرخوشی است گه غم
ما دُرد غم کشانیم ما را تو میشناسی
از وادی خموشی راهی به نیکروزی است
ما روزبه، از آنیم ما را تو میشناسی
کس راز غیر از ما، نشنید بس «امینیم»
بهر کسان امانیم ما را تو میشناسی
آی آدمها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید!
یک نفر در آب دارد میسپارد جان.
یک نفر دارد که دست و پای دائم میزند،
روی این دریای تند و تیره و سنگین که میدانید.
آن زمان که مست هستید از خیال دست یابیدن به دشمن،
آن زمان که پیش خود بیهوده پندارید،
که گرفتستید دست ناتوان را
تا توانی بهتر را پدید آرید،
آن زمان که تنگ میبندید،
بر کمرهاتان کمربند،
در چه هنگامی بگویم من؟
یک نفر در آب، دارد میکند بیهوده جان قربان!
آی آدمها که بر ساحل بساط دلگشا دارید!
نان به سفره، جامهتان بر تن؛
یک نفر در آب میخواند شما را.
موج سنگین را به دست خسته میکوبد،
باز میدارد دهان، با چشم از وحشت دریده،
سایههاتان را ز راه دور دیده،
آب را بلعیده در گود کبود و هر زمان بیتا بیش افزون،
میکند زین آبها بیرون،
گاه سر، گه پا.
ای آدمها!
او ز راه دور این کهنه جهان را باز میپاید،
میزند فریاد و امید کمک دارد؛
آی آدمها که روی ساحل آرام در کار تماشایید!
موج میکوبد به روی ساحل خاموش،
پخش میگردد چنان مستی به جا افتاده بس مدهوش،
میرود نعرهزنان. وین بانگ از دور میآید:
«آی آدمها»...
و صدای باد، هر دم دلگزاتر،
در صدای باد، بانگ او رهاتر،
از میان آبهای دور و نزدیک
باز در گوش آید این نداها.
ـ «آی آدمها»